کشورمان ایران همواره قهرمانانی را دیده است که پرچم سه رنگ کشورمان را در جهان به اهتزاز در آورده اند. این موفقیت ها بیشتر در رشته های خاصی همچون کشتی و وزنه برداری بوده است. اما این سالها افتخارات ورزشی کشورمان در رشتههای مختلفی متبلور میشود.
با وجود این افتخارات ارزشمند که جای بسی خوشحالی و مباهات نیز دارد، تعدادی از این ورزشکاران در تاریخ ماندگار می شوند. گویا غیر از تعداد و رنگ مدالها به افتخار دیگری برای ماندگاری نیاز هست و آن جایگاهی که به آن پهلوانی میگویند. پهلوانی را میتوان اینگونه معنا کرد:
" ورزشکاری که به کمال رسیده باشد، پهلوان است و باید خصوصیاتی همچون رأفت و نشاط، کمال و ادب، احترام به پیشکسوت، رفاقت و خیلی موارد دیگر را داشته باشد و میتوان با داشتن همه این شرایط، به درجه بالای پهلوانی دست یافت."
قهرمانی را در هرجای دنیا و با تمرینات ورزشی می توانید کسب کنید. اما برای پهلوان شدن باید بر نفس مسلط باشید که به مراتب پیچیده تر از فوت و فن های ورزشی است.
امروز 17 دی ماه سالروز عروج مردی است که نامش با پهلوانی عجین شده است. مدال هایش قطعا ارزشمند بوده، تا جائی که از لحاظ تعداد مدال جهانی و المپیک (7 مدال) و استمرار مدال آوری ( 11 سال) در تاریخ ورزش ایران رکورددار است. اما آنچه تختی را در دلها پس از گذشت این چند دهه، پر رنگ تر از همیشه نگه داشته است، مرام پهلوانی است.
دیگر همه می دانند که تسلط بر نفس از مسابقه یا مبارزه در میدان جنگ مهم تر است. تواضع داشتن در عین قدرت است که زیباست. این را گفته ایم و گفته اند و شنیده ایم. اما عمل کردن و پای آن ماندن خصلتی است که همه ندارند.
در کلام تختی می توانید تواضع و جایگاه والای انسانیش را درک کنید. او در هنگام عظیمت به آخرین سفرش در میان خیل عظیم مردمی که برای بدرقه وی آمده بودند اینگونه گفت:
"هیچ چیز نمیتواند مرا خوشحال کند؛ پول، مدال طلا، عشق و حتی عشق... نسبت به این مردمی که به فرودگاه آمدهاند، احساس شرمندگی میکنم. راستی چقدر محبت بدهکارم!؟ من چرا باید کشتی بگیرم؟ چرا باید همراه تیم مسافرت کنم، تا سبب این همه مراجعت باشم؟ اگر پاسخ به این پرسش را میدانستم، من هم میتوانستم ادعا کنم چون دیگران هستم ... وقتی کسی نداند چه عاملی سبب خوشحالیاش خواهد شد، بیتردید نخواهد توانست بگوید چرا کشتی میگیرد و چرا همراه تیم مسافرت میکند."
نام بوئین زهرا را که می شنوید بی اختیار نام تختی نیز در دلت زنده میشود. زلزلههای بسیاری آمده است و کمکهای بسیاری نیز برای هر کدام، جمع شده است. اما چه شد که این همت والای تختی در این امر آنقدر به چشم آمد. آیا کمک بیشتری را برای زلزله زدگان جمع آوری کرده بود؟ یا این روحیه و نفس عمل بوده است که در دل تاریخ ماندگار شده است؟
تختی شخصی است که در مقابل حریفی که پایش آسیب دیده و از این موضوع مطلع است مدارا می کند و آن را نقطه ضعفی برای پیروزی خود نمی داند. تختی اعتقادات مذهبی اش را با افتخار در میان جمع مخالفینش حفظ می کرد و نه تنها شرمی از نماز خواندن در بین ورزشکاران نداشت بلکه به آن افتخار میکرد. قضاوت با خودتان این مرام امروزه چه قدر در بین ورزشکارانمان وجود دارد؟
در جامعه ورزشی که با کمال تاسف تواضع و اخلاق در بخشهایی از آن رنگ باخته است، با روشن کردن چراغ راه تختی ها می توان امیدوار بود که راه به بیراهه کشیده نشود. برنامه های ورزشی و گزارشی که برای زیباتر شدن و پر بیننده تر شدن آن متوسل به انواع بی اخلاقی ها می شوند هیچ گاه مخاطب را از کوچه تختی و پوریای ولی ها به ورزش پهلوانی نزدیک نمیکند.
بیاموزیم که عزتمان و موفقیت هایمان زمانی ارزشمند است که عطر و بوی تواضع و خاکساری گرفته باشد. انتقام ها و خصومت های شخصی که آسیبی جدی برای ورزش ماست برازنده ورزشکاران نیست. زمانی نامی از یک ورزشکار باقی می ماند که آراسته به افتادگی و خضوع باشد. در این روزهایی که مسئولین ورزشی کشور نیز با کمال تاسف به دنبال گرفتن انتقام از یکدیگر هستند آیا می توان مرام پهلوانی را در ورزشکاران جست؟ بر همین مبنا، نباید مصاحبه ورزشکاران با رسانه های بیگانه ای را که پایه شکل گیری آنان بی اخلاقی و دروغ است را خیلی دور از تصور دانست.
امروز تختی نه بر دوش هزاران مشتاق سینه سوخته که بر بال ملائک به ابدیت پرواز کرد و در ابن بابویه آرام گرفت. به امید آنکه روح بلندش به همراه جسمش خاک نخورد و در مرام ورزشکاران و مسئولین ما روشن و پر رهرو باقی بماند.